Friday, March 02, 2007

برادر شوهر

از خيلي وقت پيش دلم مي خواست که من رو بکنه ولي هيچ وقت جرات نمي کردم که بهش بگم که بيا يه حالي با هم بکنيم. هر دفعه که مي رفت حموم من مي رفتم و از سوراخ در نگاهش مي کردم ، ولي خوب ديگه درست و حسابي معلوم نبود. ولي تا يه لحظه کيرش رو مي ديدم آن قدر حشري مي شدم که مي رفتم و با بالا و پايين کردن دستم رو کسم خودم رو ارگاسم مي کردم. پيش خودم گفتم که چي؟ من بايد يه کاري کنم که بياد و من رو به بگا بده. ولي هر چي فکر مي کردم ، کمتر به نتيجه مي رسيدم. تصميم گرفتم که يه بار يه دوربين بذارم تو حموم که حداقل يه کم بتونم درست و حسابي ببينمش. براي همين رفتم و يه وبکم از يکي از دوستام گرفتم و يه جوري آن رو تو حموم گذاشتم که وقتي زير آب وايسه من بتونم کيرش رو ببينم ، سيمش رو هم از بالاي در رد کردم و آوردم تو اتاقم و وصلش کردم به کامپيوترم. حميد اومد خونه. جلو رفتم و يه بوسش کردم و گفتم تا تو يه سر بري دوش بگيري و بياي من هم غذا رو برات گرم مي کنم. اون هم رفت حموم. من هم با کس پريدم پشت کامپيوترم و روشنش کردم. واي ، باورم نمی شد که اين قد کيرش کوچيک باشه ولي البته کيرش خواب بود. نمي دونم که چي شد که يه دفعه کيرش شروع کرد به بزرگ شدن. معلوم نبود براي چي ، ولي کيرش شق شده بود. من هم کم کم داشتم حشري مي شدم. کيرش رو که کاملا شق شده بود گرفته بود تو دستش. يه کم شامپو برداشت و ريخت رو کيرش ، مي خواست جلق بزنه. من هم که اين قدر حشري شده بودم که ديگه نمي تونستم خودم رو کنترل کنم. پيش خودم گفتم که الان خيلي حشريه ، من مي تونم از اين حشري بودنش استفاده کنم و برم تو حموم و کارم رو انجام بدم. براي همين رفتم پشت در و در زدم. لاي در رو باز کرد و کلش رو از لاي در آورد بيرون و گفت: چي ميگي بابا؟ گفتم مي تونم بيام تو؟ اولش خيلي تعجب کرده بود ولي بعد از ۳-۴ ثانيه ، گفت: بفرماييد. من هم که از خدا خواسته لباسم رو در آوردم و با شورت و کرست وارد حموم شدم. تا کيرش رو ديدم با دهنم پريدم روش. کيري که همیشه آرزوش رو داشتم الان تو دهنمه. بردمش زير آب ، آخه دوربين اونجا بود و من هم مي خواستم يه فيلم يادگاري از اين ماجرا داشته باشيم. کيرش رو خيلي سريع تو دهنم جلو و عقب مي کردم. اون هم از خدا خواسته داشت آه آه مي کرد. من هم از آه آه کردن اون خيلي حشري شده بودم. براي همين کيرش رو از تو دهنم درآوردم و سرش رو هل دادم رو کسم. اون هم رفت پايين و شروع کرد به ليسيدن کسم. آه که چه حالي مي داد. تا اون موقع هيچ کسي اين کار رو برام نکرده بود. خيلي حال مي داد. داشتم ارگاسم مي شدم براي همين سرش رو گرفتم و از رو کسم کشيدم کنار و خوابيدم رو زمين. اون هم بدون مقدمه خودش رو پرت کرد رو من. کير کوچيکش رو گذاشت رو کسم. و چند بار کشيد روش. من هم که خيلي حشري شده بودم کيرش رو با دستم گرفتم و کردم تو سوراخم. اولش يه داد بلند کشيدم. آخه خيلي درد گرفت ولي بعد فريادم به آه آه تبديل شده بود. تا اون موقع اين قد حال نکرده بودم. بعد از چند دقيقه که ديگه سرعتش رو خيلي زياد کرده بود ، احساس کردم دارم ارگاسم مي شم. با يه آه بلند کيرش رو از تو کسم کشيد بيرون و آب کيرش رو ريخت رو پستونام. من هم که هنوز ارگاسم نشده بودم با دستام آب کيرش رو کشيدم رو پستونام و صورتم و سرش رو با دستم بردم نزديک کسم. اون هم فهميد که من هنوز ارگاسم نشدم ، برای همين شروع کرد به خوردن کسم. بعد از چند دقيقه لاس زدن و آه آه من ارگاسم شدم. بعد بلند شدیم خودمون رو شستيم و رفتيم بيرون. بعد از چند روز فيلمی که اون روز گرفته بودم رو به حميد نشون دادم. اون هم بعد از زدن يه تو گوشی به من اون رو پاک کرد

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

booooooooooooooooooooooooos
movafagh bashi jigar.........

Mar 3, 2007, 9:50:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

ayval damet garm ke dobare shoro kardi man asheghe on dastane basane bozorg shodam chera pas baghiyasho neminevisi montazerim...... dastanaye mamaniyam yadet nare

Mar 7, 2007, 10:35:00 PM  

Post a Comment

<< Home