Saturday, December 02, 2006

معلم گیتار

خواهرم اسمش نيلوفر است. 17 سالشه. مامانمم اسمش رويا است41 سالشه. منم كامرانم 20 ساله. تابستان بود و خواهرم معلم گيتار گرفته بود. يه مرد 28 يا 29 ساله به اسم آقاي زماني كه متاهل هم بود. يه روز قرار بود من با دوستم برم سينما سانس ساعت 11. ساعت 10 راه افتادم برم خونه دوستم. آقاي زماني هم ساعت 10 قرار بود بياد. مامانم هم رفته بود بيرون. من رفتم خونه دوستم. مامان دوستم گفت: عليرضا حالش خوب نيست نمي تونه بياد. منم ناراحت شدم برگشتم خونه. وقتي رسيدم خونه ديدم صداي موزيك داره مياد. گفتم: مگه قرار نبود گيتار كار كنن؟ پس صداي موزيك مال چيه؟ رفتم تو ديدم تو هال كسي نيست. رفتم پشت در اتاق مامان بابام ديدم از اونجا صداي حرف زدن مياد. چون در بسته بود تصميم گرفتم برم از بالكن ببينم. چون اتاق من كنار اتاق مامانم بود و هر دو بالكن داشت و چون تو بالكن حصير زده بوديم از بيرون چيزي ديده نمي شد. چهار دست و پا رفتم تا رسيدم به اتاق از پنجره نگاه كردم. همين كه چشمم افتاد به اتاق خشكم زد. خواهرم و آقاي زماني لخت تو بغل هم بودند. و آقاي زماني داشت سينه هاي خواهرمو مي خورد. اين اولين بار كه خواهرمو لخت مي ديدم خيلي هيكل خوبي داشت. بعد آقاي زماني اومد طرف كس خواهرم و شروع كرد به ليس زدن. خواهرم هي آه و اوه مي كرد و مي گفت: من كير مي خوام. بعد آقاي زماني كيرشو آورد جلوي صورت خواهرم و اون شروع كرد به ساك زدن. خيلي هم حرفه اي ساك مي زد. بعد آقاي زماني گفت: حالا ديگه مي خوام بكنمت. من فكر كردم از كون مي خواد بكنه ولي با كمال تعجب ديدم كيرشو گذاشت رو كس خواهرم و فرو كرد تو و شروع كرد تلنبه زدن. خواهرم هي آه مي كشيد. منم با ديدن كس دادن خواهرم حشري شده بودم و با كيرم ور مي رفتم. بعد از اين كه حسابي خواهرمو از كس گائيد نوبت كونش شد. خواهرم دوباره كير آقاي زماني رو ساك زد تا خيس بشه. بعد كونشو قنبل كرد و آقاي زماني هم كيرشو فرو كرد تو كون خواهرم. اولش خيلي جيغ مي زد و هي مي گفت: ماماني، آي مامان كونم پاره شد. آقاي زماني هم مي گفت: جون مامان جندت كي مياد اونم بكنم؟ من كه اينو شنيدم گفتم: حتما مامانمم به آقاي زماني كس ميده. تلنبه زدن هاي آقاي زماني تندتر شد و ناگهان خواهرم جيغي زد. معلوم بود به ارگاسم رسيده و آقاي زماني هم آب كيرشو روي سينه خواهرم خالي كرد. بعد از يه سكس حسابي نشستند و شروع كردن به سيگار كشيدن. اين هم عجيب بود كه خواهرم داره سيگار مي كشه. خلاصه چند دقيقه گذشت و من هم يه جق حسابي زدم كه ناگهان صداي در اومد. فهميدم مامانم اومده. تا مامانم آقاي زماني رو ديد پريد بغلش و شروع كرد لب گرفتن و مامانم تو يه چشم به هم زدن لخت لخت شد. مامانم هم براي اولين بار بود كه مي ديدم. خيلي كون باحالي داشت. من دوباره دستم رفت رو كيرم. او نا هم داشتند حال مي كردند. مامانم كلي براي آقاي زماني ساك زد تا كيرش دوباره بلند شه. البته خواهرم بيشتر نگاه مي كرد چون خسته شده بود. بعد از ساك زدن مامانم گفت: بسه ديگه من كيرتو مي خوام. اقاي زماني هم كيرشو هدايت كرد سمت كس مامانم و شروع كرد به تلنبه زدن و مامانم آه و اوه مي كرد. آقاي زماني گفت: رويا جون كير من كلفت تره يا كير شوهرت؟ مامانم گفت: كير تو. بعد دوباره زماني گفت: من بهتر مي كنمت يا شوهرت؟ كه مامانم گفت: تو عزيزم. شوهرمو ولش كن. اونقدر تلنبه زدن تا آقاي زماني گفت: آب من داره مياد. كيرشو از تو كس مامانم كشيد بيرون و گرفت جلوي صورت مامانم و او هم همه آب كيرآقاي زماني رو خورد. بعد هر سه بي حال رو تخت نشستند. و من آرومم از خونه زدم بيرون و بعد يه ساعت برگشتم. مامانم گفت: كامران جان فيلم چطور بود؟ گفتم: خيلي خوب بود. مخصوصا دو تا هنر پيشه زنش كه حرف نداشتند!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home